مقایسه سیستم های سنتی و مدرن در صنعت ساختمان

مقایسه سیستم های سنتی و مدرن در صنعتی ساختمان

صنعت ساختمان و عوامل مربوط به زمان و بودجه اجرای پروژه می باشد و می توان با استفاده از روش های نوین ساخت و مدیریت پروژه،تاثیرات منفی این عوامل را به حداقل رساند.

زمان یا سرعت اجرایی به صورت عام و خاص در انتخاب سیستم صنعت ساختمان نقش بسزایی ایفا می کند که عام به منظور برنامه ریزی، سرعت و ساخت به صورت خاص می باشد، روش های سنتی ساخت در کشورمان نشان می دهد که بیشتر این روش ها توانایی اجرای سیستم سازه­ای ساخت را در مدت زمان­های کوتاه و با کیفیت مناسب ندارند.ضرورت اجرای سیستم های نوین ساخت

روش های جدید ساخت صنعتی ساختمان چه کمکی به ما می کند:

روش های جدید ساخت صنعتی ساختمان هریک می توانند زمان اجرای سازه را به زمان کوتاه قابل توجهی نسبت به روشهای موجود در ساخت و ساز کاهش دهد. می­ توان گفت که ساخت برخی مصالح ساختمانی در محل پروژه(سنتی) در مقایسه با روشهای نوین(صنعتی) که مصالح در کارخانه تولید و به محل منتقل می­شوند، نشان دهنده سرعت نوع ساخت می­ باشد.

صنعت ساختمان

مقایسه ای برسرعت ساخت (سنتی و صنعتی)

سنتی:

  1. مرحله به مرحله بودن ساخت
  2. پایین آمدن سرعت
  3. زمان ساخت
  4. هزینه نیروی انسانی
  5. فرآیند تولید
  6. قدیمی بودن مصالح
  7. تفاوت در ساخت مصالح برای هرطبقه

صنعتی:

  1. به صورت موازی مصالح در کارخانه تولید می­شوند
  2. سلسله مراتب وجود ندارد
  3. هم زمانی تولید و ساخت

یک جدول زمان بندی، برای انجام فعالیت ها، استفاده از منابع و یا تخصیص امکانات است.

کنترل عملیات

کنترل عملیات مستلزم نظارت به کار و در صورت صلاحدید، تغییر دستورات و تامین سخت افزار و تنظیم ظرفیت سیستم است، برنامه ریزی باید مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرد.

عملکرد سیستم برنامه ریزی کنترل:

  1. شخصی شدن کار تمام اجزاء پروژه (سفارشات – تجهیزات پرسنل)
  2. انجام فعالیت های ساخت مصالح به صورت پشت سرهم
  3. شروع برنامه ریزی
  4. کنترل کارخانه – فعالیت تولید

فعالیت تولید :

  • بررسی وضعیت و کنترل پیشرفت سفارشات
  • تسریع در سفارشات حیاتی
  • برنامه ریزی در مورد تغییرات
  • اطمینان استاندارد و کنترل کیفیت

7 سوال عجیب استخدام!

 

استخدام

7 سوال عجیب استخدامی!

 

1- در  شرکت ایر بی ان بی (Airbnb):

 اگر هنگام پرواز با هواپیما، سقوط کنید و شما تنها بازمانده‌ی پرواز باشید که جان به در برده‌اید، چه می‌کنید؟

نمونه‌ای از یک جواب خلاقانه: خوشحال بودم که آن روز به تنهایی خلبانی کرده‌ام و مسافری نداشته‌ام و استخدام شدم.

2- شرکت دراپ باکس (Dropbox):

اگر شما از خواب بیدار شوید و ببینید که 2000 ایمیل نخوانده دارید ولی فقط بتوانید 300 تای آن‌ها را جواب بدهید و برای بقیه فرصت نباشد،

چگونه تصمیم می‌گیرید که کدام ایمیل‌ها را در اولویت قرار بدهید؟

نمونه‌ای از یک جواب خلاقانه: یک فیلتر در ایمیل‌هایم وجود دارد که مهم‌ترین ایمیل‌ها را دسته‌بندی می‌کند و در یک فولدر قرار می‌دهد.

بنابراین من فقط به نام فرستنده‌ی ایمیل سریعاً نگاهی می‌اندازم و اگر مهم بود، آن را باز می‌کنم.

3- شرکت اکسیا (Aksia):

اگر شما ماشینی داشته باشید که روزی 100 دلار پول تولید کند، الان چه قدر حاضرید پول بپردازید تا آن ماشین پولساز را داشته باشید؟

نمونه‌ای از یک جواب خلاقانه: گفتید که من آن ماشین را دارم…. چرا باید برای آن پول بپردازم؟!

برای استخدام اینگونه پاسخ دهید .

4-  در شرکت بنانا ریپابلیک (Banana Republic):

ناهار چی خوردید؟

نمونه‌ای از یک جواب خلاقانه: “غذا”!

5- در شرکت اسپیریت ایرلاینز (Spirit Airlines):

 رنگ زرد را برای کسی که نابیناست، توصیف کنید.

نمونه‌ای از یک جواب خلاقانه: زرد، یک رنگ درخشان است که یک فرد را سرشار از شادی و خوشی می‌کند.

6– در شرکت بوز (Bose):

اگر از شما خواسته شود که یک هواپیمای بویینگ 747 را که پر از آب‌نبات‌های ژله‌ای است خالی کنید، چه گونه این کار را انجام می‌دهید؟

نمونه‌ای از یک جواب خلاقانه: با فرض این‌که این آب‌نبات‌های ژله‌ای شُل هستند و نمی‌شود آن‌ها را بی ملاحظه به درون یک کانتینر خالی کرد،

من به افرادی که هواپیما را پر از آب‌نبات‌های ژله‌ای کرده‌اند زنگ می‌زدم و از آن‌ها می‌پرسیدم که چه کار کنم؛

آن‌ها که توانسته‌اند این آب‌نبات‌ها را درون هواپیما قرار بدهند،

بارگذاری این آب‌نبات‌های ژله‌ای را درون این هواپیمای بزرگ مدیریت کنند، حتماً راهی برای برداشتن این مواد از داخل هواپیما نیز دارند!

7-  در شرکت رد باکس (Redbox):

چند نفر از مردم، سال گذشته از شهر شیکاگو به خارج از این شهر پرواز کردند؟

نمونه‌ای از یک جواب خلاقانه: صفر نفر! چون مردم که پرواز نمی‌کنند! هواپیما پرواز می‌کند!

این شرکت‌های خلاق، با پرسیدن این سوالات، عمدتاً به دنبال بررسی کردن مهارت‌های تخصصی و عملی شما نیستند؛

بلکه میزان خلاقیت شما را مورد سنجش قرار می‌دهند.

شما فکر می‌کنید از این سوالات و جواب افراد، استخدام به چه نکاتی در مورد آن‌ها می‌توان پی برد؟ نظرات خودتان را در زیر همین مطلب با ما و دیگر خوانندگان مجله قرمز در میان بگذارید.


روانشناسی شخصیت چیست؟

 

روانشناسی شخصیت چیست؟

در رشته روانشناسی شخصیت، ابعاد مختلف شخصیت، جنبه های ادراکی، هیجانی، ارادی و بدنی افراد و چگونگی سازگاری فرد با محیط مورد مطالعه قرار می گیرد.

دانشجویان رشته روانشناسی شخصیت به مطالعه  الگوهای خاص تفکر، احساسات و رفتار که هر فرد را از دیگری متمایز می‌کند، می‌پردازند.

این روان‌شناسان معمولاً در محیط علمی به عنوان مدّرس یا پژوهشگر فعالیت می‌کنند.

شخصیت شناسی

در روانشناسی شخصیت، تعاریف مختلفی از شخصیت ارائه شده است که هر یک بر وجهی از شخصیت تأکید کرده‌اند.

هیلگارد شخصیت را «الگوهای رفتار و شیوه‌های تفکر که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین می‌کند» تعریف کرده است.

در حالی که برخی دیگر «شخصیت» را به ویژگیهای «پایدار فرد» نسبت داده و آن را بصورت «مجموعه ویژگیهایی که با ثبات و پایداری داشتن مشخص هستند و باعث پیش بینی رفتار فرد می‌شوند» تعریف می‌کنند.

شخصیت (Personality) از ریشه لاتین (Persona) که به معنی «نقاب و ماسک» است گرفته شده است .

اشاره به ماسک و نقابی دارد که بازیگران یونان و روم قدیم بر چهره می‌گذاشتند و این تعبیر تلویحا به این موضوع اشاره دارد.

«شخصیت هر فرد ماسکی است که او بر چهره خود می‌زند تا وجه تمایز (تفاوت) او از دیگران باشد».

شخصیت به همه خصلتها و ویژگیهایی اطلاق می‌شود که معرف رفتار یک شخص است.

از جمله می‌توان این خصلتها را شامل اندیشه، احساسات، ادراک شخص از خود، وجهه نظرها، طرز فکر و بسیاری عادات دانست.

اصطلاح ویژگی شخصیتی به جنبه خاصی از کل شخصیت آدمی اطلاق می‌شود.

نظری اجمالی به تعاریف شخصیت شناسی، نشان می‌دهد که تمام معانی شخصیت را نمی‌توان در یک نظریه خاص یافت.

برای مثال کارل راجرز شخصیت را یک خویشتن سازمان یافته دایمی می‌دانست که محور تمام تجربه‌های وجودی بود.

یا گوردن آلپورت شخصیت را مجموعه عوامل درونی که تمام فعالیت‌های فردی را جهت می‌دهد تلقی کرده است.

واتسن شخصیت را مجموعه سازمان یافته‌ای از عادات می‌پنداشت و زیگموند فروید، عقیده داشت که شخصیت از نهاد(ID)، خود(Ego) و فراخود(Super ego) ساخته شده است.

شخصیت چیست؟

شخصیت تشکیل شده است از الگوهای ویژه فکری، احساسی و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز می‌سازد.

شخصیت، سرچشمه درونی دارد و در طول حیات، تقریباً پایدار باقی می‌ماند.

روان‌شناسی شخصیت، ویژگی‌های یگانه افراد و نیز مشابهت‌ها بین گروه‌هایی از افراد را مورد مطالعه قرار می‌دهد.

ویژگی‌های شخصیت

• شخصیت، سازمان یافته و سازگار است.

• شخصیت، هر چند پدیده‌ای روانی است امّا تحت تاثیر فرایندها و نیازهای بیولوژیک قرار دارد.

• شخصیت باعث پدیدآمدن رفتارها می‌گردد.

• شخصیت از طریق افکار، احساسات، رفتارها و بسیاری چیزهای دیگر نمود می‌یابد.

شخصیت از دیدگاه روانشناسی

دیدگاه روانشناسی در مورد «شخصیت» چیزی متفاوت از دیدگاههای «مردم و جامعه» است .

در روانشناسی شخصیت افراد به گروههای «با شخصیت و بی‌شخصیت» یا«شخصیت خوب و شخصیت بد» تقسیم نمی‌شوند؛

بلکه از نظر این علم همه افراد دارای «شخصیت» هستند که باید به صورت «علمی» مورد مطالعه قرار گیرد این دیدگاه باعث پیدایش نظریه‌های متعددی از جمله :

نظریه روانکاوی کلاسیک ، نظریه روانکاوی نوین ، نظریه انسان گرایی، نظریه شناختی، نظریه یادگیری اجتماعی و … » در حوزه مطالعه روانشناسی شخصیت شده است.

ماهیت شخصیت و انسان

یکی از جنبه‌های با اهمیت در «روانشناسی شخصیت» که در «نظریه‌های شخصیت»

منعکس شده است برداشت یا تصوری است که از ماهیت «انسان و شخصیت او» ارائه شده است (یا می‌شود).

این سوالها با ویژگی اصلی انسان ارتباط برقرار می‌کنند و همه مردم (شاعر ، هنرمند ، فیلسوف ، تاجر ، فروشنده و …) همواره به روش های مختلف به این سوالها پاسخ می‌دهند؛

بطوری که می‌توانیم بازتاب همه جانبه آنها را در «کتابها ، تابلوهای نقاشی ، و در رفتار و گفتارشان» ببینیم و روانشناسی شخصیت و نظریه پردازان این حوزه نیز از آن مستثنی نیستند.

تاریخچه مطالعه روان‌شناسی شخصیت

تاریخچه مطالعه روان شناسی شخصیت به زمان یونان باستان بر می گردد.

کوشش دانشمندان برای توصیف و طبقه‌بندی منش آدمی را می‌توان در یونان باستان ردیابی کرد.

در عهد باستان، تفاوت افراد را از نظر خلق و مزاج به غلبه یکی از مزاج‌های چهارگانه (خون، صفرای سیاه، بلغم و صفرای زرد) نسبت می‌دادند ؛

بر این اساس، افراد را به چهار سنخ یا تیپ شخصیتی: دموی ‌مزاج، سوداوی ‌مزاج(مالیخولیایی)، بلغمی‌ مزاج و صفراوی ‌مزاج طبقه‌بندی می‌کردند.

بدین ترتیب، ضمن این‌که افراد به سنخ‌های مختلف شخصیتی طبقه‌بندی می‌شدند علت تفاوت‌های فردی نیز توجیه می‌شد.

این نظریه شخصیت تا قرن 19 هم‌ چنان دوام یافت.

نظریه‌های شخصیت، طی دوران شکل‌گیری خود مانند هر پدیده دیگری تحت تاثیر عوامل مختلف تاریخی قرار گرفته‌اند.

از آن میان، چهار عامل نقش موثری داشته‌اند که عبارتند از: پیشرفت طب بالینی اروپا، روش‌های روان‌سنجی، روان‌شناسی رفتارگرایی و روان‌شناسی گشتالت.

علاوه بر این عوامل تاریخی، عوامل معاصر موجود نیز در روان‌شناسی شخصیت تاثیر گذاشته‌اند.

از جمله این عوامل می‌توان از پیدایش یا تکامل رشته‌هایی مانند روان‌شناسی میان‌فرهنگی، فرایندهای شناختی، روان‌شناسی در پهنه زندگی(تمام مدت عمر) و انگیزش نام برد.

روان‌شناسان شخصیت برای مطالعه و تحقیق، از چهار نوع داده استفاده می‌کنند که عبارتند از:

داده‌های مربوط به سوابق زندگی فرد، داده‌های جمع‌آوری شده توسط مشاهده‌گر، داده‌های حاصل از آزمون‌ها و داده‌های حاصل از گزارش‌های شخصی.

هر یک از روان‌شناسان شخصیت، نوعی از این داده‌ها را ترجیح می‌دهند. اما همه آن‌ها در مورد فایده بالقوه هر یک از انواع چهارگانه داده‌ها تردیدی ندارند.


خبر شعاع گسترش های افقی

خبر

گسترش های افقی

در این خبر خواهیم دید  شعاع های خارج شده از نقاط نزدیک به گره های نشان گذاری

شدهء شهر مرکزی،

مسیرهای پیش فرض مبتنی بر  نظریه شهری سنتی هستند.

برش های عرضی؛ تقارن ها یی را پیش بینی می کردند که توجه بسیاری از نسل های

قدیمی نظریه پردازان شهری و تجربه گرایان را بخود جلب کرده بودند.

مدل های رسمی مورفولوژی شهری به طور معمول با فرض یک مکان مرکزی ساختار مند و سازماندهی،

چشم انداز پایدار به سوی الگوهای قابل کشف توسعه هینترلند و منطقه سازی ایجاد شده بودند.

خاستگاه های پنهانی عمیق تر این فرآیند ساختاری، معمولا نشان داده نمی شوند و

جغرافیای تاریخی پروبلماتیک آن تقریبا به طور کلی ساده سازی شده است،

اما سطوح حاصل از هندسه اجتماعی همچنان به مثابه  تجلیات جغرافیایی نظم خام دستانه

ء ناشی از تأثیرات نقاط نزدیک به گره، قابل مشاهده اند.

آنها همچنین بخشی از فضایی شدن زندگی اجتماعی هستند، مشخصه گسترش یافتگی

شهری.

ابتدایی ترین هندسه شهری، برآمده از انباشت شعاعی شدت کاربری زمین در اطراف مرکز

به لبه بیرونی، بازتابی از چشم انداز Thunian است،

به تلویحی ترین شکل در شیب منفی تراکم جمعیتِ نمونه دو پارامتری کنترل ناپذیر

(TPNEPDG) منعکس شده است:

در این خبر بخشی به دلیل تقریبا نمونه آوری جامع و یکنواختش، نظریه پردازان شهری را با عینیت پیش

بینی شده و قدرت توضیحی ظاهری اش، وسوسه می نماید.

از اکولوژیست های شهری مدرسه قدیمی شیکاگو تا اقتصاددانان شهری جدید و از جمله

همه کسانی که متقاعد شده اند .

تجزیه و تحلیل جغرافیایی به طور طبیعی با توضیح اولیه تراکم جمعیت های متنوع آغاز می شود.

(بورژوازیی ترین فرضیه های تحلیلی مورد ادعای مارکس)، TPNEPDG؛

راهنمایی جهت درک تک بعدی از شهرسازی بوده؛ که درون مرزهای محدود مورد اطمینان خود، کارآمد است.

تراکم های جمعیتی در اطراف مراکز شهرها، حتی در مجمع الجزایر چند مرکزی لس آنجلس، بسیار زیاد است.

(جایی که ممکن است چندین ده از این انباشت ها وجود داشته باشند).

همچنین یک ریتم مسکونی متحدالمرکز الحاقی همراه با چرخه زندگی خانوادگی و امتیازات نسبی،

در دسترسی به بخش های متراکم در مقابل دسترس پذیری فضای زندگی در بخش های  کم تراکم وجود دارد.

(حداقل برای کسانی که می توانند برای چنین آزادی های انتخابی هزینه کنند) .

ارزش زمین (زمانی که بتوان آنها را دقیق محاسبه نمود) و برخی از تراکم های شغلی نیز

 تمایل دارند بخش های کم تراکم به سمت خارج از مرکز را دنبال نمایند.

اضافه کردن مسیر درجهت کاهش فاصله، از نظم درجه بندی های متحدالمرکز اقلیدوسی می کاهد،

 بسیاری از دقیق ترین هندسه های شهری به این ترتیب از دنبال نمودن این مسیر تا حدودی مغشوش خودداری می کنند.

اما مسیر در واقع دیگران را وادار می سازد با توجه به ظهور جدا کننده های تصادفی و بخش

های شروع شونده از مرکز، آن را مناسب سازی نمایند.

جدا کننده های بخشی لس آنجلس بویژه هنگامی که دایره داخلی اطراف مرکز شهر را ترک می کنید، نمایان می گردند.

به عنوان نمونه، ویلشایر کریدور (تصویر بالا)، سیتادل های شهر مرکزی را تقریبا بیست مایل به غرب به سمت پاسیفیک گسترش می دهد .

چندین مرکز شهر برجسته دیگر اما کوچکتر را در مسیر  احیا می نماید.

(میراکل مایل جایی که این گسترش آغاز می شود،بورلی هیلز،سنتری سیتی، وستوود، برنتوود، سانتا مونیکا).

در قسمت بالا؛ یک جدا کننده طولانیتر از ثروتمندترین مناطق مسکونی قرار گرفته که همگن

بودن تقریبا شگفت آوری  با پاسیفیک پالیسید و سواحل خصوصی مالی بو دارد،

با تبلیغات واکنش مسلحانه و نشانه هایی که می گویند "مهاجمان مورد شلیک قرار خواهند گرفت".

[اشاره به اجتماعات دروازه ای].

 

در اینجا پرآوازه ترین کانون های جنبش های صاحب خانه ها , تسلیحات به منظور کاهش

رشد و حفظ محله های فرضی آنها در مواجهه با دست اندازی به قلمرو، انسداد دید،

خبر مسدود کردن خیابان ها و طبقه زدایی کردن از قسمت های مرکزی شهر وجود دارند.

به نظر می رسد در مقابل، در سوی دیگر مسیرهای شرقی مرکز شهر، بزرگترین محله لاتین آنگلو آمریکایی وجود دارد،

جاییکه در آن بسیاری از افراد ممکن است به ضرب گلوله کشته شوند و به سختی در فقر به سر می برند.

 کمینه یکی دیگر از جدا کننده های برجسته ای است که به سمت جنوب از مرکز شهر به بندرهای دوقلو لس آنجلس-لانگ بیچ،

که هنوز هم یکی از بزرگترین بخش های دائمی شهری صنعتی در جهان است، گسترش یافته است.

سومین نظام اکولوژیکی، فرم هندسی را همچنان ادامه می دهد،

و این اجتماعات جایابی شده را به طیف های تک محور و جدا کننده   به مثابه برآیندی از جدایی ارضی نژادها و قومیت ها درکنار هم قرار می دهد.

جداسازی بسیار قابل توجه است تا حدی که روش های خبر آماری قراردادی اکولوژی شهری عامل محور را با تعداد زیادی اجزای خرد،

اما "قابل توجه" محیط زیستی سازگار می سازد.

در لس آنجلس -مسلما مورد جداسازی قرار گرفته ترین شهر در این کشور- این اجزاء بسیار زیادند که از لحاظ آماری به کار می روند،

تا فضامندی روابط اجتماعی طبقاتی که عمدتا در مناطق و جدا کننده های چشم انداز شهری تعبیه شده اند را، پنهان سازند،

اینطور نظر می رسد آنها باید هرچه بیشتر  خارج از دید باشند.

این هندسه های اجتماعی گسترده، مدل جذابی از جغرافیای شهری لس آنجلس را ایجاد می کنند،

اما خبر مانند بسیاری از ارجاعات ذاتی نظریه شهری رسمی، آنها به طور جدی انحرافی و خیالی اند.

آنها به این دلیل گمراه نیستند که اختلاف نظرهایی در مورد درجه ی صحیح بودن شان وجود دارد -

چنین استدلال تجربی مستمر صرفا ناشی از حساسیت گذرا بواسطه تحمیل بحث بسمت زمینه های عقیم گفتمان تکنیکی است.

 

 


مشاور کیست؟

مشاوره

مشاور کیست؟

کار مشاور، استفاده از فنون علم روانشناسی برای کمک به افراد در انتخابها و تصمیم ­گیری های آنها در مراحل مختلف زندگی از جمله تحصیل (مشاور? تحصیلی

کار (مشاور? شغلی) و ازدواج (مشاور? خانواده) است.

وظیف? وی، حل مشکلات و چالش های پیچید? روانی مراجع نیست بلکه بیشتر به پیشگیری و بهبود زندگی افراد سالم کمک میکند و به آنها در راستای نیازهایشان مشاوره می دهد.

بنابراین در صورتی که مراجعی به اختلال روانی (مانند اضطراب، افسردگی و …) مبتلا باشد،

مشاور نمی تواند به وی کمک کند و باید اختلال او توسط روانشناس و یا در صورت نیاز روانپزشک درمان شود.

مشاور می تواند به دانش آموزی که نیاز به برنامه ریزی تحصیلی دارد، مشاور? تحصیلی دهد یا به دانشجویی که نمی داند چه رشته و شغلی را انتخاب کند،

مشاور? شغلی دهد و همچنین می تواند به زوجی که با هم مشکل و اختلاف دارند مشاور? ازدواج دهد.

اما در صورتی که مراجع اختلال روانی داشته باشد باید او را به روانشناس یا روانپزشک ارجاع دهد.

تفاوت روانشناس و مشاور

مراجعین مشاورها غالباً مشکلات جدی در زندگی خود ندارند و بیشتر به دنبال حل مسأل? ساد? خود یا گرفتن راهنمایی هستند.

مشاور بیشتر به مراجع کمک میکند انتخابهای مناسبی داشته باشد .

اگر مراجع در گذشته انتخابهای اشتباه متعددی داشته است نیازمند تحلیل دقیق تر و ریشه

یابی مسأله توسط روانشناس است.

مشاور کمتر به گذشته و ریشه یابی مسائل می پردازد.

مشاور نمی تواند اختلالات روانشناختی را درمان کند و این کار بیشتر در حیط? شغلی

روانشناس و روانپزشک است.

عمدتاً مراجعان دو کلمه روانشناس و مشاور را به جای هم به کار می برند و بیشتر آنها چه

به روانشناس مراجعه کنند چه به مشاور میگویند: «پیش مشاور می روم.»

حتی گاهی خود روانشناسان و مشاوران هم این دو کلمه را به جای هم به کار می برند.

 

به روانشناس مراجعه کنم یا مشاور؟

به طور خلاصه باید گفت اگر به راهنمایی و مشاوره دربار? یک موضوع مشخص _ بدون وجود

مشکلات جدی در حال حاضر و گذشت? خود _  نیاز دارید، می توانید از مشاور کمک بگیرید.

اما اگر مشکلی دارید که تا حدی جدی است و یا در گذشته هم کم و بیش وجود داشته و یا

چندین مسأله و مشکل مختلف دارید، بهتر است به روانشناس مراجعه کنید.

به عبارت دیگر اگر زندگی عادی شما تحت تأثیر مشکل یا مشکلاتی قرار گرفته بهتر است به روانشناس مراجعه کنید.

اگر در روند زندگی عادی شما مشکلی وجود ندارد و فقط به دنبال حل یک مسأل? جزئی هستید، مشاور می تواند به شما کمک کند.

جمع بندی و سخن پایانی

در این مطلب سعی کردم به طور مختصر به این سؤال پاسخ دهم که تفاوت روانشناس و مشاوره چیست؟

همانطور که گفته شد روانشناس در حل مشکلات جدی تر و اختلالات روانشناختی و مشاور در کمک به فرد در تصمیم گیری تبحر بیشتری دارد.

البته هر دو رشته با هم همپوشی دارند و دروس مشترک زیادی در طول تحصیل دارند.

همپوشی این دو رشته به خصوص در کشور ما بیشتر به چشم می آید و فعالیت ها و پذیرش مراجع از طرف آن ها تفاوت زیادی با هم  ندارد.

دو عنوان مشاور و روانشناس هم معمولاً به جای هم به کار برده می شوند! (هر چند چنین کاربردی غیر حرفه ای و غیر علمی است).